پژوهشی جدید دربارهی مغز پرندگان و خواب REM آنها میتواند رازهایی را دربارهی رویای انسان آشکار کند.
فروید که با رسالهی بنیادی اش در سال ۱۸۹۹ به بررسی رویا ها پرداخته بود، رویا را صرفا خیال واهی از یک ناخودآگاه آرزومند تقلیل داد؛ اما با توجه به اکتشافاتی که از آن زمان دربارهی ذهن انسان، بهویژه مرحلهی غنی از حرکات سریع چشم (REM) انجام شده است، احتمالهای دیگری دربارهی عملکرد تطبیقی این زندگیهای موازی انسان در شب مطرح میشوند.
تشخیص رویا دیدن در حیوانات به زمان ارسطو بازمیگردد. او در حال تماشای واق واق کردن سگی در حال خواب بود و آن را مدرکی آشکار از حیات ذهن میدانست؛ اما زمانی که دکارت زمینهساز عصر روشنگری در قرن هفدهم شد، حیوانات را صرفا به ماشینهای خودکار تقلیل داد و به مدت چند قرن این تصور اشتباه را ترویج کرد که هر موجودی غیر از انسان ذاتا پست است.
در قرن نوزدهم وقتی لودویگ ادینگر طبیعتگرای آلمانی اولین پژوهشهای آناتومی از مغز پرنده را انجام داد و متوجه نبود نئوکورتکس در مغز آنها شد، پرندگان را اندکی بالاتر از عروسکهای غیرارادی دکارت ارزیابی کرد. نئوکورتکس که تکاملیترین لایه بیرونی مغز به شمار میرود، مسئولیت شناخت پیچیده و حل مسئلهی خلاق را برعهده دارد. این دیدگاه در قرن بیستم با مکتب فکری رفتارگرایی به رهبری بیاف اسکینر تقویت شد. این مکتب، رفتار را ماشین محرک روب گلدبرگ و تحت تأثیر واکنش غیرارادی میدانست که به حالات ذهنی درونی و پاسخ عاطفی بیتوجه است.
در سال ۱۸۶۱ درست دو سال پس از انتشار اثر «خاستگاه گونهها» از داروین، یک فسیل با دم و آروارههای یک خزنده در آلمان کشف شد که بالها و استخوانهای جناقی پرندهها را داشت و این فرضیه را مطرح کرد که پرندگان از نسل دایناسورها به تکامل رسیدند. از آن زمان تاکنون نکات زیادی را آموختیم، گرچه پرندگان و انسانها در بیش از ۳۰۰ میلیون سال گذشته جد مشترکی نداشتند، شباهت مغز پرنده به انسان بیشتر از خزندگان دیگر است.
تراکم نورونهای بخش پیشمغز پرنده (forebrain) با نخستیها مقایسهپذیر است. این بخش مغز منطقهای برای برنامهریزی، پردازش ادراکی و واکنشهای عاطفی است و خواب REM وابستگی بالایی به آن دارد. در سطح سلولی، مغز یک پرندهی آوازهخوان دارای ساختار بطنی فوقانی (DVR) است که از نظر عملکرد به نئوکورتکس پستانداران شباهت دارد. این بخش در پرندهها و جغدهای سینهخال، با مدارهای عصبی افقی و عمودی مانند نئوکورتکس انسان سازماندهی شده است.
با اینحال، مغز پرندهها قابلیتهای غیرقابل تصوری در خواب دارد؛ بسیاری از پرندهها حتی در طول پرواز با یک چشم باز میخوابند. پرندگان مهاجر مثل گیلانشاه حنایی که مسافت ۲۷ هزار کیلومتر از آلاسکا تا نیوزیلند را در ۸ روز پرواز پیوسته میپیمایند، خواب تکنیمکرهای را تجربه میکنند که مرز بین دستههای استاندارد خواب و بیداری را محو میکند.
با اینکه خواب یک رفتار فیزیکی عینی است، رویا دیدن تجربهای درونی و غیرعینی و به اندازهی عشق اسرارآمیز است. رازی که علم برای آن از فناوری پردازش تصویر مغزی استفاده میکند تا به این ترتیب به چشمانداز داخلی ذهن یک پرندهی در حال خواب پی ببرد.
اولین موجنگاری فعالیت مغز (EEG) انسان در سال ۱۹۲۴ ثبت شد؛ اما EEG تا قرن ۲۱ برای بررسی خواب پرندهها به کار نرفته بود. در این زمان پژوهشگرها از پردازش تصویر رزونانس مغناطیسی که در دههی ۱۹۹۰ توسعه یافته بود، کمک گرفتند. این دو فناوری مکمل یکدیگر هستند.
در ثبت فعالیت الکتریکی بخشهای بزرگی از نورونهای نزدیک به سطح قشری مغز، EEG به ردیابی عملکرد نورونها میپردازد؛ اما fM.R.I میتواند موقعیت فعالیت مغزی را از طریق سطوح اکسیژن خون به شکلی دقیقتر ارزیابی کند. دانشمندان از این فناوریها به صورت ترکیبی برای بررسی الگوهای برانگیختن سلولها در طول خواب REM استفاده کردند تا محتوای رویاها را درک کنند.
مطالعهای روی سهره های گورخری، پرندگان آوازه خوانی که آهنگ های شان را می آموزند، نت های خاصی از ملودی های خوانده شده در طول روز را با نورون هایی که در بخش پیش مغز شلیک می شوند، ترسیم کرد. سپس در طول خواب REM، نورون ها به ترتیبی مشابه برانگیخته شدند. در این حالت پرنده ها در طول خواب خود آواز می خواندند.
پژوهش fM.R.I روی کبوتر ها نشان داد که بخش هایی از مغز مرتبط با پردازش بصری و هدایت فضایی مانند بخش هایی از مغز مرتبط با فعالیت بال ها در طول خواب REM فعال شدند؛ البته پرنده ها در حین خواب ثابت بودند و خواب پرواز را می دیدند. آمیگدال که مجموعه ای از هسته های مرتبط با تنظیم فعالیت احساسی است، در طول خواب REM فعال شد که نشان می دهد رویا ها با احساس ها گره خوردهاند.
دو گروه اصلی از پرنده ها وجود دارند: دیرین آروارگان بی پرواز مثل شترمرغ و کیوی که برخی خصلت های خزندگان اجداد خود را حفظ کردهاند و نوآروارگان که دیگر پرنده ها را تشکیل می دهند. پژوهشهای EEG روی شترمرغ های در حال خواب به وجود فعالیت مشابه REM در ساقه ی مغز آن ها اشاره دارند. در حالی که در پرندگان مدرن مانند پستانداران این فعالیت مشابه REM در پیش مغز رخ می دهد.
پژوهش های متعدد روی پستاندار های تخم گذار مثل پلاتیپوس و اکیدنا، فعالیت مشابه REM را در سابقه مغز آشکار کرده اند. این پستاندار ها در واقع اتصال تکاملی بین انسان و پرنده ها هستند. این یافته ها نشان می دهند خواب REM به آرامی به قسمت پیش مغز مهاجرت کرده است.
بنابراین مغز پرنده می تواند محلی برای تکامل رویا ها باشد. مخزنی اسرارآمیز در کنار آگاهی بیداری مان که در آن روی مسائلی که دنیای روزمره را اشغال کرده اند کار می کنیم. برای مثال، دیمیتری مندلیف پس از یک دوره کار سخت و طولانی روی آرایش وزن های اتمی در بیداری، در خواب به جدول تناوبی رسید. او در خاطراتش نوشته است: تمام عنصر ها بر حسب نیاز در جای خود قرار گرفتند و پس از بیداری آن ها را روی تکه ای از کاغذ نوشتم.
به همین شکل استفان الکساندر کیهان شناس دانشگاه براون در رویا به دیدگاه معروف خود درباره ی نقش تقارن در تورم کیهانی رسید که برایش جایزه ملی انجمن فیزیک آمریکا را به ارمغان آورد. همچنین نظریه ی نسبیت در رویایی از گاو ها به اینشتین الهام شد که به صورت همزمان در حرکتی موج مانند بالا و پائین می پریدند.
این مسئله برای بدن هم صدق می کند. پژوهش ها نشان می دهند افرادی که وظایف حرکتی جدید را فرا می گیرند آن ها را در خواب تمرین می کنند و سپس در بیداری عملکرد بهتری خواهند داشت. این مسیر پژوهشی همچنین نشان می دهد که چگونه تجسم ذهنی به بهبود عملکرد ورزشکار ها کمک می کند.
شاید در خواب REM، این گرگ و میش بین هوشیاری بیدار و ناخودآگاه بتوانیم احتمال تبدیل به واقعیت را تمرین کنیم. شاید ما به تکامل رسیدیم تا رویای خود را به واقعیت تبدیل کنیم.